بیداری

شب رفت و من جا مانده ام

با گریه بیدارم هنوز

از اشک های من مپرس

چون جویبارانم هنوز

در کوچه های خاطره

من لنگ لنگانم هنوز

اما نمی دانم چرا؟

از شب هراسانم هنوز

بیگانه با عشق منی

مجنون و شیدایم هنوز

بیگانه ام با دیگران

تو هستی ام هستی هنوز

حالا نمی دانم چرا؟

اواره ات هستم هنوز

عکس رخ زیبای تو

چسبیده در جانم هنوز

ای وای من ای وای من

صبح است و بیدارم هنوز

نظرات 1 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:46 http://ganj-e-sokhan.blogsky.com

سلام
وبلاگت زیباست.
به ما هم سر بزن.
خوشحال میشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد